جدول جو
جدول جو

معنی مرهم رسان - جستجوی لغت در جدول جو

مرهم رسان
(خوا /خا تَ / تِ بَ)
مرهم نه. کسی که بر جراحت مرهم نهد، توسعاً درمان درد کننده. چاره ساز:
گز ز نومیدی شوم مجروح دل
محرمی مرهم رسان خواهم گزید.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
مرهم رسان
درمانگر، درمان کننده، التیام بخش، مرهم نه
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مَ هََ)
طبلۀ مرهم. (آنندراج). ظرفی که در آن مرهم را ضبط می کنند. (ناظم الاطباء). ظرفی سفالین یا چوبین و غیره که مرهم در آن نهادندی:
پرنگردد زخمت از مرهم مسیح
گر شود افلاک مرهم دان او.
مسیح کاشی (از آنندراج).
سینه ریشانیم دارد این دهن درمان ما
ای نمکدان لب لعل تو مرهم دان ما.
محمدقلی سلیم (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا